عقل نعمتی است که انسان با آن درستی و نادرستی ،حق و باطل،راست و دروغ و ...را از هم تشخیص میدهدو با آن هدایت میشود و علامت آن،پیروی از حق و اصرار نورزیدن بر باطل است.
پیامبر فرمود: «مصیبتی که از ناحیه حماقت احمق حاصل میشود،بدتر از سرکشی فاجران است.خداوند ،فردای قیامت،تمام بندگان را به مقدار عقل وخرد آنها بالا میبرد و آنها بر این اساس بخدا نزدیک میشوند.»
امام صادق درمورد عقل فرمود: «عقل چیزیست که با آن خدا پرستیده شود و بهشت ره آورد آن باشد.» روای پرسید: پس آنچه معاویه داشت چیست؟حضرت فرمود:
«آن زیرکی و شیطنت است که شبیه عقل است،اما عقل نیست.»
نکاتی درمورد آیه 167 سوره بقره
ذیل این جمله که میفرماید:
«اینچنین خداوند اعمالشان را برایشان بصورت حسرتها مجسم میکند.» از امام صادق روایت شده است:
«این همان مردیست که مالش را رها کرده و آنرا از روی بخل در طاعت خدا خرج نمیکند.سپس میمیرد و آنرا برای کسی بجا میگذارد که بطاعت خدا یا نافرمانی اش مشغول است.پس اگر(وارث) با آن مال بطاعت خدا مشغول شود،او (درقیامت،ثواب) آن عمل را در ترازوی دیگری میبیند ،پس حسرت میخورد؛زیرا آن (ثواب،نتیجه) مال او بوده است و اگر (وارث) آن مال را در نافرمانی خدا خرج کند،(بازهم حسرت میخورد؛چرا که) او با آن مال،وارث را در نافرمانی خدا تقویت کرده است.»روشن است که این آیه در صدد بیان یکی از حسرتهایی است که نافرمانان و گناهکاران در قیامت خواهند خورد و معنای آیه به این حدیث محدود نمیشود.
عارفی را پرسیدند :
زندگی به '' جبر '' است یا به '' اختیار '' ؟
پاسخ داد :
امروز را به '' اختیار '' است...
تا چه بکارم ...
اما
فردا ''جبر '' است... چرا که به '' اجبار '' باید درو کنم هر آنچه را که دیروز به ''اختیار'' کاشته ام
درباره ارزش صبر بر مصیبت،از امام صادق (ع) روایت شده که پیامبر فرمود: «خداوند میفرماید من دنیا را بین بندگانم بعنوان قرض قرار دادم ،پس هرکس از دنیا چیزی بمن قرض دهد(یعنی در راه خدا انفاق کند) در برابر هریک ده تا هفتصد برابر پاداش میدهم.و کسی که از آن بمن قرض ندهد و من بااجبار چیزی از او بگیرم،دربرابر آن سه چیز به او میدهم که اگر یکی از آن سه را بفرشتگانم میدادم ،ازمن راضی میشدند:
صلوات و درود خداوند،رحمت الهی و هدایت الهی»
سپس امام صادق فرمود: این سه پاداش برای آنهاییست که خدا چیزی را به اجبار از آنها گرفته باشد.
نکاتی درمورد آیه 160 سوره بقره
بجز این آیه در هیچ جای قرآن خداوند درباره توبه از زبان خود سخن نگفته و این نشاندهنده لطف خدا بکسی است که توبه کرده و گذشته خود را اصلاح کرده.
در روایتی از امام باقر(ع) میخوانیم: «خوشحالی خداوند از توبه بنده اش بیشتر از خوشحالی کسی است که در شب تاریکی ،زادو توشه اش را گم کرده بوده و آنرا پیدا کرده.»
« پس از آنکه پیامبر (ص) مدت سیزده سال در مکه و هفت ماه پس از هجرت بمدینه ،بسمت بیت المقدس نماز خواند،قبله بطرف مکه تغییر پیداکرد.این بدان سبب بود که یهودیان برپیامبر طعنه میزدند و میگفتند : تو پیرو ماهستی و بسمت قبله ما نماز میخوانی.پیامبر از سخن آنها بشدت غمگین شد و در نیمه شبی از خانه بیرون رفت و بسوی آفاق آسمان چشم دوخت و در آن حال منتظر فرمان الهی درباره وضعیت قبله و طعنه های دشمنان بود.روز بعد ،پیامبر هنگام ظهر در مسجد بنی سالم حاضر شد.دو رکعت از نماز ظهر را خوانده بود که حضرت جبرئیل نازل شد و دوبازوی پیامبر را گرفت و ایشان را بسمت کعبه تغییر جهت داد و این آیه را بر پیامبر نازل کرد:« نگاههای انتظار آمیز تو را بسوی آسمان میبینیم ،اکنون تو را بسوی قبله ای که از آن خشنود باشی،بازمیگردانیم پس روی خود را بسوی مسجدالحرام کن.»(144بقره)
مهمترین عامل قبولی عمل:
اخلاص،یعنی پاک کردن چیزی از هرچه که غیر آن باشد.اخلاص در قرآن بدین معناست که بنده چیزی یا کسی را در بندگی و عبادت خداوند شریک قرارندهد و پرستش و خضوع او فقط برای جلب رضایت خدا باشد.
از امام صادق (ع) روایت شده:
«پروردگار شما مهربان است و( عمل ) کم را قبول میکند.بنده خداوند ، دورکعت نماز را فقط برای رضای خدا میخواند و خدا او را بخاطر همان دو رکعت وارد بهشت میکند.»
از پیامبر اکرم روایت شده:
« پروردگارتان فرموده: من شریک خوبی هستم .هرکسی در کارش احدی از مخلوقات مرا با من شریک قرار دهد ،همه آن کار را برای آن شریک قرار میدهمِ؛زیرا من هیچ عملی را قبول نمیکنم،مگرآنکه برای من خالص و پاک باشد.»
[به یاد آرید] زمانی که پروردگارش به او گفت: تسلیم باش! گفت: تسلیم پروردگار جهانیان شدم«131»
اسلام و تسلیم هردو بدین معناهستند که کسی و چیزی مطیع دیگری باشد و هرگز او را نافرمانی نکند.در این آیه و مانند آن،اسلام یعنی تسلیم مطلق بودن در برابر دستورات الهی و آنچه از خدارسیده است.
تسلیم خدا بودن در اجرای مقررات و دستورات الهی، درجات متفاوتی دارد.
پایین ترین درجه اسلام ،اقرار زبانی به یگانگی خداوند و دیگر معارف الهی ست که آنرا شهادتین مینامیم.
بی شک مقصود از اسلام حضرت ابراهیم ،این مرتبه از اسلام نیست؛بلکه تسلیم شدن در برابر خدا بدین صورت است که بنده ،خود را مالک هیچ چیز نداند و خدارا مالک حقیقی همه اشیا از جمله وجود خود شناسد.دراین صورت،خواست خدا ،خواست او خواهد شد و تمام تلاشش بدست آوردن رضای خداوند میشود.
کسانی که کتاب آسمانی عطایشان کرده ایم و آن را به گونه ای که شایستۀ آن است تلاوت می کنند؛ [تلاوتی با تدبّر و به قصد عمل،] آنان مؤمن [واقعی] به آن هستند، و کسانی که منکر آن می شوند، تباه کنندگانِ [همۀ سرمایۀ وجودی خویش] اند«121»
تلاوت شایسته قرآن
در ذیل این جمله از آیه که میفرماید:
« کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده ایم ،آنرا چنانکه شایسته آن است،میخوانند.»
ازامام صادق(ع) نقل شده است:
« منظور این آیه این است که آیات قران را بادقت و شمرده بخوانند و حقایق آنرا بفهمند و به احکام آن عمل کنند.به مژده های آن امیدوار و از بیمهای آن ترسان باشند.از داستانهای آن عبرت بگیرند ،به دستورهایش گردن نهند و از آنچه که نهی کرده بپرهیزند.بخدا سوگند،منظور ،حفظ کردن آیات و یاد گرفتن حروف و تلاوت سورهها و فراگیری اعشار و اخماس (تقسیماتی که در قرآن و سورههای آن میشود؛ مثل تقیسم به سی جز یا چهارحزب و ...) نیست.آنها حروف قرآن را حفظ کردند ؛اما حدود آنرا ضایع کردند.منظور تنها اینست که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند.»
#ستارخان در خاطراتش میگوید:
❣من هیچوقت گریه نکردم❣ ،چون اگر گریه میکردم ،#آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران شکست میخورد.
اما در زمان مشروطه یکبار #اشک ریختم.
آن زمانی که نه ماه بود در محاصره بودیم ،بدون آب و غذا.
از قرارگاه آمدم بیرون.
مادری را دیدم با کودکی دربغل.
کودک از فرط #گرسنگی بسمت بوته ی علفی رفت و از ضعف شدید،آنرا با #خاک و ریشه میخورد.
باخودم گفتم الان مادر این کودک مرافحش میدهد و میگوید لعنت برستارخان.
اما مادر ،فرزند را در آغوش گرفت و گفت :
« اشکالی ندارد فرزندم، خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم».
آنجا بود که اشک از چشمانم جاری شد.
مالکیت شرق و غرب فقط ویژۀ خداست پس به هرکجا روکنید آن جا به سوی خداست، مسلّماً خدا بسیار عطاکننده و داناست«115»
اگر شما را از رفتن به مساجد و پایگاههای توحید منع کردند،راه بندگی خدا بسته نیست.شرق و غرب این جهان متعلق به خداست.پس به هرسمتی بروید و به هر سو رو کنید او آنجاست؛ یعنی میتوانید خدا را در همه جا عبادت کنید.نکته ی دیگر اینکه مفهموم توجه به قبله هرگزمحدود بودن ذات پاک خدا در سمت معینی نیست؛ بلکه از آن رو که انسان یک وجود مادیست و باید به سویی نماز بخواند، دستورداده شده که همه به یک سو نماز بخوانند تا وحدت و هماهنگی در صفوف مسلمین پیدا شود و از هرج ومرج و پراکندگی جلوگیری شود.همچنین محلی که بعنوان قبله تعیین شده(کعبه)،نقطه ای مقدس است که قدیمی ترین پایگاه توحید است و توجه به آن ،بیدارکننده خاطرات توحیدیست.کعبه جایی است که بسوی آن نماز گزارده و سجده میشود و نه بخود آن .دربسیاری از عبادات نیز البته توجه به قبله شرط نیست.
هر حکمی از احکام را که [بنا بر مصلحتی] از دایرۀ تکلیف و مسئولیت انسان حذف و مُلغی کنیم، یا آن را [به علتی] به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را می آوریم، آیا ندانسته ای که خداوند بر هر کاری تواناست؟«106»
برنامه ای برای تکامل انسان
«نَسخ» بمعنای ازبین بردن و زایل کردن است و در منطق شرع،تغییر حکمی و جانشین کردن حکم دیگر بجای آن است.برای مثال،مسلمانان پس از هجرت به مدینه ،هفت ماه بسوی بیت المقدس نماز میخواندند.پس از آنکه دستور تغییر قبله صادرشد،موظف شدند رو بسوی کعبه نماز بخوانند.توجه به اینکه درباره مفهوم نَسخ لازم است که نیازهای انسان گاه با تغییر زمان و شرایط محیط دگرگون میشود و گاه ثابت و برقرار است.
یک روز دارویی برای بیماری بسیار مفید است، وطبیب آنرا تجویز میکند ؛اما روز دیگر بدلیل بهبود نسبی بیمار ممکن است پزشک دستور قطع آن و جانشین کردن دارویی دیگر را بدهد.
البته نباید فراموش کرد که اصول ادیان الهی که پایه های اساسی را تشکیل میدهد ،درهمه جا و درهمه شرایط یکسان است.هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعی وصدها حکم مانند آن دگرگون نمیشود و قاعده نسخ شامل مسائل کوچکتر و فرعی است.
آیا [با علم به حاکمیتِ مطلقِ حق و مصلحت خواهی او] می خواهید از پیامبرتان [اموری نامعقول] درخواست کنید؛ همان گونه که پیش از این از موسی درخواست شد؟ و هرکس کفر را جایگزین ایمان کند قطعاً راه راست را گم کرده است«108»
اصولا معجزه برای اثبات نبوت انبیا بود؛نه برای اینکه پیامبران هر آنچه که افراد براساس هوای نفسشان تقاضا میکردند،بیاورند و دامنه رسالت الهی آنان به تماشاخانه و مجلس بازی مردم تبدیل شود.
پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله فرمود: هنگامي كه موسي بن عمران عليه السلام با خضر عليه السلام ملاقات كرد موسي عليه السلام به وي گفت: مرا موعظه كن. خضر گفت: اي كسي كه جوياي دانشي! بدان كه گوينده كمتر از شنونده خسته ميشود، پس هيچ گاه اهل مجلس خود را خسته مكن. بحار / 1 /2 26
1 اثر كم سخن گفتن
❣قال علي عليه السلام: ان احببت سلامة نفسك و ستر معايبك فاقلل كلامك و اكثر صمتك يتوفّر فكرك و يستيز قلبك. غرر الحكم / 3725
❣اگر سلامت نفس و وجودت و نيز پوشانده ماندن عيوبت را دوست داشتي گفتارت را کم کن و سکوتت را بسيار تا آنکه انديشهات بسيار و دلت روشن شود و مردم از دست تو در امان باشند.
2 اثر زياد سخن گفتن
قال علي عليه السلام: من كثر كلامه كثر خطاؤ ه و من كثر خطاؤ ه قلّ حياؤ ه و من قلّ حياؤ ه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار. بحار / 71 / 286
هر که کلامش زياد شود. اشتباهاتش زياد ميشود و هر کس خطايش زياد شود، شرم و حيايش کم ميشود و آنکه حيايش کم شود، ورع و پرهيزگارياش کم شود، و هر کسي خداترسياش کم شود، قلبش ميميرد و آنکه قلبش مُرد، در آتش افکنده شود.
3 بهترين سخن
الف- سخن راست؛ قال علي عليه السلام: خيرالكلام الصدق. غرر/4 99
بهترين حرف، حرف راست است
ب- همراه با عمل؛ خير المقال ما صدّقه الفعال. سفينة البحار / 7 / 383
بهترين گفتار کلامي است که عمل و رفتار ثابتش کند.
ج- ملال آور نباشد؛ قال علي عليه السلام: خير الكلام ما لا يملّ و لا يقلّ. غرر الحكم / 4969
بهترين کلام، گفتاري است که خسته کننده نباشد و از گوينده نکاهد. [يعني جايگاه گويندهاش را پايين نياورد]
د- منظم و همه فهم؛ قال علي عليه السلام:احسن الكلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العامّ. غرر الحكم / 3304
نيکوترين گفتار، کلامي است که منطق و نظم زيبايش کرده باشد و همه فهم باشد.
ه- متقن و استوار؛
❣ قال علي عليه السلام: احسن القول السداد. غرر الحكم / 2865
نيکوترين کلام، کلام استوار و محکم است.
4- آداب سخن گفتن
1 پاكيزه باشد؛
❣قال رسول الله صلّي اللّه عليه و آله: ثلاث من ابواب البر: سخأ النفس و طيب الكلام و الصبر علي الاذي. محاسن / 1 / 66
سه چيز است که از جمله راهها و درهاي نيکي است: بخشندگي و سخاوت، خوبي گفتار و صبوري در مقابل آزارها
2 زيبا باشد؛
❣ قال علي عليه السلام: اجملوا في الخطاب تسمعواجميل الجواب.
غررالحكم /2568
در گفتار خود اختصار را پيشه کنيد تا جوابهاي نيکو بشنويد.
3 خريدار داشته باشد؛
❣ قال علي عليه السلام: لا تتكلّمن اذا لم تجد للكلام موقعا.غررالحكم / 10274
هرگاه براي حرف خود جايي نميبيني حرف نزن
4 نرم و ملايم باشد؛
❣قال علي عليه السلام: عوّد لسانك لين الكلام و بذل السلام يكثر محبّوك و يقلّ مبغوضك. غرر الحكم / 6231
زبانت را به گفتار نرم بگردان و سلام را هديه کن تا دوستدارانت زياد و دشمنانت کم شوند.
5 از روي علم و آگاهي باشد؛
❣قال علي عليه السلام: لا تقل بما لا تعلم فتتّهم باخبارك بما تعلم.غرر الحكم / 10426
6 بي فايده نباشد؛
❣ قال رسول الله صلّي اللّه عليه و آله: من حسن اسلام المرء تركه الكلام فيما لا يعنيه. بحار / 28 / 136
از نشانههاي خوبي ايمانِ شخص اين است که ايمانش او را از کلامي که سودي برايش ندارد باز دارد.
7 مستهجن نباشد؛
❣قال علي عليه السلام: اياك و مستهجن الكلام فانه يوغر القلوب.غرر الحكم / 2675
از کلام مستهجن بپرهيز که قلبها را به دشمني و کينه مياندازد.
8 پاسخ آن انسان را ناراحت ننمايد؛
❣قال علي عليه السلام: لا تقولنّ ما يسئوك جوابه.غرر الحكم / 10155
و [یهودیانِ بی تقوا] از علم سِحری که شیاطین بر ضد حکومت سلیمان برای مردم می خواندند، [و نیز خودِ آن حضرت را متهم به ساحری می کردند] پیروی کردند، [سلیمان هرگز سراغ سِحر نرفت تا کافر شده باشد،] مسلّماً سلیمان کافر نشد؛ این شیاطین بودند که به سبب آموزشِ سِحر به مردم کافر شدند. و [نیز یهودیان از] آنچه بر دو فرشتۀ هاروت و ماروت در شهر بابِل نازل شد [پیروی کردند،] درحالی که آن دو فرشته به هیچ کس علم سِحر نمی آموختند مگر آن که [به او] می گفتند: ما فقط مایۀ آزمایشیم، [و علم سِحر را برای ابطال سِحر ساحران به تو تعلیم می دهیم،] پس [با به کارگیری آن در موارد حرام،] کافر مشو! ولی آنان از آن دو فرشته مطالبی [از سِحر] می آموختند که به وسیلۀ آن میان مرد و همسرش جدایی می انداختند، درحالی که آنان به وسیلۀ آن سحر جز به خواست خدا قدرت زیان رساندن به کسی را نداشتند. یهودیان همواره چیزی را می آموختند که به آنان آسیب می زد و سودی نمی بخشید، و یقیناً می دانستند که هرکه خریدار سِحر باشد هیچ بهره ای در آخرت ندارد؛ اگر دانا[ی به حقایق] بودند می دانستند بد چیزی است علم سِحری که خود را به آن فروختند«102»
سِحر گناه بزرگ است؛
سحر،نوعی از کارهای خارق العاده است که گاهی آثاری از خود در وجود انسانها به جا میگذارد، گاهی نوعی چشم بندی و تردستی است و گاهی تاثیر آن فقط جنبه روانی و خیالی دارد.طبق نظر تمام فقهای اسلام ،یادگرفتن و انجام اَعمال جادوگری،حرام است.
در روایتی از امام علی(ع) درباره این مطلب آمده است: « کسی که کم یا زیاد سحر بیاموزد،کافر شده است و رابطه او به خداوند به کلی قطع میشود.»
البته اگر یادگرفتن جادو به منظور باطل کردن سحر ساحران باشد،اشکالی ندارد؛ بلکه گاهی واجب کفایی است که عده ای سحر را بیاموزند تا اگر مدعی دروغگویی خواست مردم را از این راه اغفال و گمراه کند ،سحر و جادوی او را باطل و دروغ مدعی را فاش کنند.
شیخ بهایی به نقل از یکی از اولیای خدا فرمودند:
اگر یه عدد نان حلال به دست بیاورم آن را خشک می کنم و می کوبم و در ظرفی می ریزم و هر بیماری که به من مراجعه کند به قصد شفا به او می دهم و قطعا خوب خواهد شد .
هرکس با خداوند و فرشتگان و رسولانش و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد [یقیناً کافر است،] و قطعاً خدا دشمن کافران است«98»
کتب اسلامی معمولا چهار فرشته مقرب خدا را جبرئیل ،میکاییل ،اسرافیل و عزرائیل شمرده اند که از میان آنها جبرئیل ازهمه برتر است.این فرشتگان واسطه خداوند در کارها هستند؛
❣جبرئیل ،واسطه وحی ❣میکائیل ،واسطه رزق و روزی مخلوقات ❣اسرافیل، واسطه زنده کردن مردگان در قیامت ❣و عزرائیل، واسطه قبض روح است.
در بخشی از دعایی که از امام سجاد (ع) درباره فرشتگان نقل شده میخوانیم:
« بار خدایا درود فرست بر ... و بر اسرافیل،آن فرشته صاحب صور(شیپوری که با دمیدن در آن ،همه میمیرند و با دمیدن دوم،همه زنده میشوند) که منتظر فرمان توست تا در صور بدمد و خفتگان در گور را برانگیزاند و میکائیل که نزد تو بلند مرتبه و بخاطر اطاعت تو دارای مکانی رفیع است و جبرییل امین وحی در بین اهل آسمانهایت مورد اطاعت است و در پیشگاهت ارجمند و در درگاهت مقرب است.»
اینان کسانی هستند که زندگی [زودگذر] دنیا را به [بهای ازدست دادنِ] آخرتِ [اَبدی] خریدند، از این جهت نه عذابشان سبُک می گردد، و نه برای نجات از عذاب حمایتشان می کنند«86»
خداوند در قرآن کریم بارها زندگی دنیا را نکوهش کرده و به انسانها متذکر شده که « مبادا زندگی دنیا شمارا بفریبد» (لقمان _33) .دلیل این نکوهش این است که قرآن به انسانها زندگی و حیاتی وعده کرده که زندگی دنیا در مقابل آن بسیار بی ارزش است و نباید آنرا به زندگی دنیا فروخت.خدا در آیه 38 سوره توبه درباره نسبت دنیا و آخرت میفرماید :« آیا به زندگی دنیا در مقابل آخرت راضی شده اید؛ بااینکه کالای زندگی دنیا در مقابل آخرت ناچیز است؟!» ❣در حدیثی از پیامبر میخوانیم:« نسبت دنیا به آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود را به دریا زند و سپس بیرون آورد.پس ببیند چه مقدار ( از آب دریا) را با آن برداشته است؟!؟»
در حدیثی از امام علی (ع) آمده است:
« آیا آزاده ای نیست که ای ته مانده ی دنیا را برای آنانکه درخور آن اند،بیفکند؟! هر آینه جانهای شما را بهایی جز بهشت نیست؛ پس خود را جز به آن مفروشید.»
چنانکه در آیه 32 سوره اعراف میفرماید:
بگو: چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟بگو اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند (اگرچه دیگران با آنها مشارکت دارند ولی) در قیامت ،خالص( برای مومنان) خواهد بود.این چنین آیات خود را برای کسانی که آگاهند شرح میدهیم.
❣❣چند حدیث که نشانگر حقوق زن در اسلام است❣❣
1❣. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:
«من در شگفتم از كسى كه زن خود را مىزند؛ در حالى كه خودش براى كتك خوردن، سزاوارتر است! زنانتان را نزنيد كه قصاص دارد
». قال النبىصلى الله عليه وآله: «انّى اتعجَّب ممن يضرب امرأته و هو بالضرب اولى منها، لا تضربوا نساءكم بالخشب فان فيه القصاص»،
(بحارالانوار، ج 100 باب احوال الرجال والنساء، ص 249، حديث 238).
❣❣2. همچنين فرمود: «زنان بر مرد كريم، غالب مىشوند و مرد لئيم، بر زنان مسلّط مىگردد. من دوست دارم كريم مغلوب باشم؛ نه لئيم غالب
«المرأته تغلب الرجل الكريم و يغلبها الرجل اللئيم أنا احب ان اكون كريم مغلوب ولا لئيم ينتصر»،
(منتدى الشواهق، ص 11).
3❣❣. امام صادقعليه السلام از پدرش چنين روايت كرده است: «وقتى با زنى ازدواج مىكنيد، احترامش كنيد. او، مايه آرامش شماست. زنان را آزار ندهيد و حقوق آنان را ضايع نكنيد».
«من اتخذّ امرأته فليكرمها، فانما امرأة احدكم لعبة فمن اتخذها فلايضيعها»،
(بحارالانوار، ج 100، ص 224).
4❣❣. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «هر مردى كه بر بد اخلاقى همسرش صبر كند، خدا اجر داوودعليه السلام را به او مىدهد و به هر زنى كه بر بداخلاقى مردش صبر كند، اجرى همچون اجر آسيه كه با فرعون كنار آمد، عطا مىكند».
بحارالانوار، ج 100، ص 247.
❣❣5. حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: «در هر حال با زنت مدارا كن و با او به نيكى رفتار نما؛ تا زندگى لبريز از صفا و صميميت باشد
». قال علىعليه السلام: «فدارها على كل حال و احسن الصحبة لها ليصفو عيشك»،
(وسائل الشيعه، تهران، ج 7، ص 120، باب 87، ح 3).
❣❣6. آخرين سخنى كه هنگام وفات از رسول خدا شنيدند، سه سخن بود؛ «نماز را بر پاى داريد و مراقب حقوق بردگان باشيد و ستم نكنيد؛ با زنانتان نيكو زندگى كنيد و حريم آنان را نگاه داريد».
«الله الله فى النساء و فيما ملكت ايمانكم، فانّ آخر ما تكلّم به نبيكمصلى الله عليه وآله ان قال: «اوصيكم بالضعفين النساء و ما ملكت ايمانكم، الصلوة الصلوة»،
آیا میشود در پرونده اعمالِ ما گناهی که توسط ما انجام داده نشده،نوشته شود؟!؟
سپاس ازشما
پاسخ به سوال شما : چنین کاری از خداوند حکیم و عادل قبیح و محال است و هر گناهی که در نامه عمل انسان ثبت شده است خود آن شخص بطور مستقیم یا غیر مستقیم در انجام آن دخالت داشته است
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ﴿الزلزلة، 7﴾
پس هرکس هموزن ذره ای نیکی کند، آن نیکی را ببیند.
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴿الزلزلة، 8﴾
و هرکس هموزن ذره ای بدی کند، آن بدی را ببیند.
پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان
w w w . E r f a n . i r
نــــــــــــــــــــــــــــــکته :به کلمه غیرمستقیم در جواب بالا توجه کنید.
مثلا اگر خانمی با حجاب بدش بطور ناخواسته زمینه گناه رو برای دیگران ایجاد کنه و مثلا مرد نامحرمی بادیدن اون خانم بیحجاب حتی در ذهن خودش مرتکب زنا بشه،این گناه زنا به پای زنِ بدحجاب نیز نوشته خواهد شد...
پس دقت کنیم همونجوری که بطور مسقتیم دلمون نمیخواد گناهی انجام بدیم،حواسمون به تک تکِ کارامون باشه...که مبادا زمینه گناه رو در دیگران ایجاد کنه..
نکته بالا برگرفته از سخنان شیخ حسین انصاریان در سخنرانی سحر ماهِ رمضان
تقلید کورکورانه یا عالمانه
آیات 75تا79 سوره بقره،یهودیان را به دو گروه تقسیم میکند:گروه یکم ،کتاب آسمانی خود را میخواندند ،ولی آنرا بنا به میل خود مینوشتند و تحریف میکردند و گروه دوم ،خواندن و نوشتن بلد نبودند و از کتاب آسمانی جز همان تحریف ها و دروغهایی که گروه یکم به آنها میگفتند چیزی نمیدانستند.در ذیل این آیه، نقل شده است:« مردی به امام صادق عرض کرد : بااینکه عوام یهود اطلاعاتی از کتاب آسمانی خود جز از طریق عالمانشان نداشتند،چگونه خداوند آنها را به خاطر تقلید از علما و پذیرش آنانا مذمّت میکند؟!
آیا عوام یهود با عوام ما که ازعلمای خود تقلید میکنند ،تفاوت دارند؟
امام فرمود:« عوام ما و عوام یهود،از یک جهت فرق دارند و از جهتی مانند هم هستند .از آن جهت که مانند هم هستند ،خداوند عوام ما را نیز مذمت کرده؛ همانگونه که عوام یهود را نکوهش فرموده است.فرق آنها این است که عوام یهود از وضع علمای خود آگاه بودند و میدانستند که آنها به صراحت دروغ میگویند،حرام و رشوه میخورند و احکام خدا را تغییر میدهند.آنها با وجدان خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصی فاسق اند و جایز نیست سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند و گواهی آنها را درباره پیامبران قبول کنند.به این دلیل، خداوند آنها را نکوهش کرده است.اگر عوام ماهم از علمای خود،فسقِ آشکار و تعصب شدید و حرص به دنیا و اموال حرام ببینند و از آنها پیروی کنند ،مثل یهود خواهند بود که خداوند آنها را بخاطر پیروی از علمای فاسق نکوهش کرده است.»
سپس امام فرمود:«عوام باید از دانشمندانی تقلید کنند که پاکی روح خود را حفظ میکنند،دین خود را نگه میدارند و مخالف هوی و هوس و مطیع فرمان خدا هستند.»
ذیل جمله « و به مردم نیک بگویید» از این آیه ،از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود:« با مردم سخن بگویید و جز خیر و خوبی نگویید و تا ندانسته اید که چه سخنی خوب است، آنرا به زبان نیاورید.»در روایتی از امام باقر (ع) میخوانیم:
بهتر از آنچه دوست دارید با شما سخن بگویند، با مردم سخن بگویید.
موجودی سراسر چشم وتوجه که فرستاده خداوند است برای نشان دادن عشق وتوجهش به بنده مطیعش.
حورالعین در واقع مانندچشمهای خداوند هستند،وقتی بنده ای در دنیا تمام توجهش به خدای خودش بوده،خدا برای جبران این توجه حورالعینی را برای نشان دادن تمام توجهش به آن بنده میدهد..
فکر کنید وقتی از جانب معشوق نامه ای بدستتون میرسه چه حالی بهتون دست میده،حالا خدا توبهشت یه موجود زنده ای رو برای نشون دادن عشقش براتون میفرسته...
نُه چيز زشت است، اما از نه گروه زشتتر:
درماندگى و ناتوانى از دولتمردان؛
بخل از ثروتمندان؛
زود خشمى از دانشمندان؛
حركات بچگانه از ميانسالان؛
جدايى حاكمان از مردم؛ دروغ از قاضيان؛
بيمارى كهنه از پزشكان؛
بدزبانى از زنان و سختگيرى و
ستمگرى از سلاطين.
در روایتی از امام رضا (ع) چنین مضمونی نقل شده که : مردی از بنی اسراییل ، یکی از نزدیکانش را کشت و جنازه او را بر سر راه یکی از طایفه ها انداخت.سپس همراه گروهی برای خونخواهی همان مقتول به نزد موسی رفت.و از او خواست که قاتل را معرفی کند.موسی گفت: گاو ماده ای برایم بیاورید،گفتند: آیا ما را مسخره میکنی؟! موسی فرمود :" به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان باشم."
اگر آنها گاوی آورده بودند به زحمتهای بعدی نمی افتادند ولی آنها سخت گرفتند و خداوند نیز بر آنها سخت گرفت.گفتند از خدا بخواه برای ما روشن کند که این گاو چگونه گاوی باشد،موسی گفت: که خداوند میفرماید:" گاو ماده ای که نه پیر و نه از کار افتاده باشد و نه بکر و جوان..."سرانجام آن گاو را نزد جوانی از بنی اسراییل یافتند.جوان گفت: من گاوم را جز به یک پوست پر از طلا نمیفروشم.آنرا خریداری کردند و به دستور موسی ذبحش کردند .قسمتی از گوشت آنرا به بدن مرده زدند . مقتول زنده شد.و قاتل خود را معرفی کرد.
موسی به اصحابش فرمود:ماجرای گاو ماده از این قرار است.که
جوانی نیکوکار که به پدرش احترام بسیار میگذاشت ، روزی برایش معامله پرسود پیش آمد و نزد پدرش رفت تا کلید صندوق یا اتاق را از او بگیرد؛ اما چون پدرش خواب بود، او را بیدار نکرد و از آن معامله صرف نظرکرد.پدرش که از آن ماجرا خبردار شد،به او آفرین گفت و آن گاو ماده را به او هدیه داد.سپس حضرت موسی فرمود: "به نیکوکاری بنگر که چگونه به اهلش میرسد."
✿
مقام معظم رهبری:
اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم،رییس فضای مجازی کشور میشدم!
رایانه ها و فضای مجازی و سایبری که الان در اختیار شماست،
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید ،میتوانید یک کلمه حرف درست خودتان را
به هزاران مستمعی که شما را نمیشناسند ،برسانید!
این فرصت فوق العاده ای است؛
مبادا این فرصت را ضایع کنید !
اگر ضایع شد خداوند متعال از من و شما روز قیامت سوال خواهد کرد!
1391/7/20
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار میکنیم،جز خدا"شهیدابراهیم هادی"
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
شهادت تیر و ترکش نیست؛آنروز که خدا را باهمه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم،شــــــهـــیــــد شده ایم
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
در زمین عشـــقـــی نیست که زمینت نزند،آســمــــان را دریاب
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
تنها و تنها خــــــداست که می ماند