از حضرت صادق (ع) منقول است که حق تعالی زینت و اظهار نعمت را دوست میدارد و ترک زینت و اظهار بد حالی را دشمن می دارد و دوست میدارد که اثر نعمت را در بنده خود ببیند به اینکه ❣جامه خود را خوشبو دارد، ❣خانه را نیکو دارد، ❣و ساحتهای خانه را بِروبَد ❣حتی آنکه چراغ پیش از فرو رفتن آفتاب روشن کردن،فقر را زایل میکند و روزی را زیاد میکند.
❣❣❣❣❣❣ درحدیث معتبر وارد شده که سوفیان ثوری به مسجدالحرام آمد، دید که حضرت امام صادق نشسته و جامه های پرقیمت پوشیده است گفت : والله بروم و اورا بر این جامه ها سرزنش کنم،پس نزدیک آمد و گفت ای پسر رسول خدا والله که پیغمبر چنین جامه ای نپوشیده ،حضرت فرمودند که رسول خدا در زمانی بودند که روزی بر مردم تنگ بود و امروز روزی برمردم فراخ است.سزاوارترین مردم به صرف کردن نعمتهای خدا نیکانند.پس این آیه را خواند که گذشت و فرمودند ما سزاوارترین مردمیم به تصرف کردن در انچه خدا عطا کرده.ای ثوری این جامه را که میبینی برای مردم پوشیدم پس دامن جامه را بالا کردند و جامه خشنی را که در زیر پوشیده بودند به او نشان دادند و فرمودند این را برای خود پوشیدم و این جامه های نیکو را برای مردم.و اما تو در زیر این جامه خشن جامه نازکی پوشیدی برای لذت نفس خود و آن خشن را برای فریب دادن مردم.
برگرفته از: کتاب حلیه المتقین.نوشته مرحوم علامه مجلسی
شخصی به محضر امام مجتبی آن ولی بزرگ خدا میرسد و خواسته ای سنگین را مطرح میکند.امام که موجودی خود را با مطلوب او مطابق نمیبیند،چنین لب به عذرخواهی میگشاید:
«حق درخواست و وجوب شناخت حق تو در نظرم بزرگ است،ولی از بخششی که شایسته آن هستی دستم کوتاه و هرچه که انفاق بزرگ باشد در پیشگاه پروردگار اندک است و ناچیز،اگر آنچه در حد امکان ماست بپذیری و از آنچه که در حق واجب تو ادا میکنیم غمگین و آزرده خاطر نشوی و به آن بسنده کنی حاجت تو را روا میکنم.»
آن شخص که گویا خود را در مقابل بدهکار و وام داری شرمنده از تاخیر بدهی خویش می یابد،با یک دنیا احساس به محضر آن کریم عرض میکند:
«ای پسر پیامبر،اندک را میپذیرم و بر آن سپاس میگذارم و حتی اگر چیزی هم مرحمت نکنی عذر شما را میپذیرم.»
آنگاه امام به مسئول امور مالی خویش فرمود:
« پنجاه هزار درهم و پانصد دینار که موجود است بیاور و سپس دو کارگر را برای حمل آن مال سنگین خواست و نیز عبای مبارک خود را بعنوان مزد آن کارگران اهدا نمود.»
وقتی که اطرافیان عرض کردند: دیگر برای ما درهم و دیناری نمانده است ،فرمود:
«میدانم ،ولی میخواهم نزد خداوند پاداش بزرگی داشته باشم.»
پیامبر، نعمتهای الهی را گرچه ظریف و کم بود ،بزرگ میشمرد و هرگز مذمت نمیکرد.
برای مسائل مادی و دنیوی عصبانی نمیشد.
خنده او تبسم بود نه قهقهه.
بزرگ هر قومی را احترام میکرد.
هنگامیکه وارد جمعیتی میشد،محل نشستن خود را آخرین نقطه مجلس قرار میداد(نه از روی دوش مردم پا بر میداشت و نه مردم را آزار میداد.)
طوری برخورد میکرد که هرکسی خیال میکرد محبوبترین فرد نزد پیامبر،خودِ اوست.
هرکس از او حاجتی میخواست ،یا آنرا انجام میداد و یا با زبان خوش آنرا رد میکرد.
برای مردم پدر بود و همه نزد او مساوی بودند.
مجلس او مجلس حلم و حیا و صدق و امانت بود و در آن مجلس صداها بلند نمیشد.
پیران را احترام میکرد و کودکان را مورد محبت و ترحم قرار میداد.
چند روز پیش ی حاج آقایی اومده بودن دانشگاه و داشتن درمورد جنگ نرم و ... حرف میزدند
میگفتند:
"روز نیمه شعبان ی پسر جوونی اومد و گلوی منو بوس کرد
من از این حرکت پسر تعجب کردم و گفتم
واسه چی گلومو بوس میکنی؟
گفت آخه جای شمشیر امام زمانه...."
...............
حاج اقا میگفت ما یسری داشتیم رای گیری میکردیم بین یسری از بچه ها تا ببینیم امام زمان ظهور کنه خوبه یا ظهور نکنه؟!؟
اکثر افراد گفته بودن امام زمان نیاد بهتره...........این نتیجه کارفرهنگی ای هست که غربیها انجام دادن...حالا ما چه میکنیم؟!؟
جوامع غربی امام زمان رو برای ما بگونه ای تعریف کردند که افراد فکرمیکنند امام زمان وقتی که بیاد شروع میکنه ب اینکه سر همه رو بزنه....بقدری خون و خونریزی راه میندازه که هربار سم اسبشو در میاره و خونی که تو سم اسبش جمع میشه رو خالی میکنه...بقدری دنیا غرق خون میشه که تا کمر اسبش پر میشه از خون........
آیا ماهم همچین تفکراتی داریم درمورد امام زمانی که وجودش خیر و رحمت برای همه جهان هست؟!؟
فقط کافیه روی لینک زیرکلیک کنید تا متوجه بشید با اومدن امام زمان چه خواهد شد:
درعالم خواب،دیدم مرا وارد باغی بسیار بزرگ وزیبا کردند،گفتم:"این مکان متعلق به کیست ؟"گفتند:"این مکان متعلق به شماست اگر تا اخر عمر همینطور پاک و متدین زندگی کنی"
سپس مرا وارد باغی بسیار بزرگتر و زیباتر از باغ قبلی نمودند،که باغ خودم در مقابل آن مانند باغچه ای بیش نبود،گفتم:"اینجا از آن چه کسی است؟"گفتند:"شیخ انصاری"
و دوباره مرا به باغی بردند بسیار بزرگتر و زیباتراز باغ شیخ انصاری ،پرسیدم:"اینجا چه؟"
گفتند:"فاضل دربندی"
من همانجا شروع به اعتراض کردم و گفتم:"مکان شیخ انصاری ،خب حقش بوده.اما چرا مکان فاضل دربندی که از نظر تقوا از شیخ کمتراست،باید بهتر باشد؟"گفتند:"این که مال خودش نبوده ،امام حسین به او داده است."
دریکی از شبها که درمنزل فاضل دربندی بودم ،چون دیرهنگام بود تصمیم گرفتم که شب را همانجا بمانم،واز سرکنجکاوی ،شب بیدارماندم تا ببینم او چه میکند؟
نزدیک سحر ،دیدم از جایش بلند شد و گفت:"السلام علیک یا اباعبدالله ورحمه الله وبرکاته"
وشروع کرد به گریه کردن،گویی که انگار از خود بی خود شده بودو با همان گریه رفت وضو گرفت و شروع به نماز خواندن کردو چنان با گریه نماز میخواند که وصف نشدنی بود.
همانجا متوجه شدم که چرا او صاحب آن باغ بزرگ شده بود......
"ما نیز از دور به حال زائران اربعین غبطه میخوریم و آرزو میکنیم ای کاش همراه شما بودیم"
رهبرانقلاب: پدیده بینظیر و حرکت عظیم و پر معنای #راهپیمایی_اربعین حسینی علیهالسلام را حسنهای ماندگار خواندند و گفتند: ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگیهای منحصر بهفرد مکتب اهلبیت علیهمالسلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه مردم از کشورهای مختلف جهان در این پدیده بیسابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به بزرگواری و #محبت_مردم_عراق در پذیرایی از زائران اربعین، به کسانی که توفیق حضور در این حرکت پر معنا و پر مغز را پیدا کردهاند توصیه کردند این فرصت را مغتنم بشمارند و افزودند: ما نیز از دور به حال زائران اربعین #غبطه میخوریم و آرزو میکنیم ای کاش همراه شما بودیم.
رهبر انقلاب، فرصت ارتباط معنوی و عاشقانه با خاندان پیامبر اکرم(ص) و زیارت این عناصر ممتاز، برجسته، نورانی و ملکوتی را از امتیازات تفکر شیعی در میان فرق اسلامی دانستند و گفتند: حرکت عظیم مردم از ایران و سایر کشورهای جهان برای حضور در راهپیمایی اربعین، جلوهای از ویژگیهای برجسته مکتب اهلبیت علیهمالسلام است که در آن، هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج میزند هم «عشق و محبت».
سخنان رهبری در 9 آذر1394
فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام با پای پیاده
على بن میمون صائغ، از حضرت امام صادق علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
اى على! قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن.
عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟
حضرت فرمودند:
کسى که پیاده زیارت کند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى که برمى دارد،
یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو مى فرماید، و یک درجه مرتبهاش را بالا مى برد.
و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى فرماید
که آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شر و بد مى باشد را ننویسند.
و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى گویند:
اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد.
و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى باشی،
به خدا قسم! هرگر تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود.(کامل الزیارات ص134)
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
آبی که از تو دریغ کردند آتشی که در خیمه گاهت افتاد خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها و هوایی که عمری ست افتاده در دل ها … ترکیب این چهار عنصر می شود کـــــــــــــــربلا …
حر بن يزيد رياحي اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
عمر سعد اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد.
چه کسی ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست.
با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود، چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟
ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نميشود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.
شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني، يادت نرود عافيت و عاقبت به خيریات را بطلبی...
اشتباه اول:
اوج عزاداری امام حسین(ع) ده روز اول ماه محرم الحرام است. بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای کربلا اختصاص دهند؛ مثلاً شب سوم برای حضرت رقیه و شب هفتم را برای حضرت علی اصغر(ع) سوگواری می کنند و تاسوعا را نیز به حضرت عباس(ع) اختصاص می دهند. همین قرار داد بین مداحان و منبری ها باعث شده است که عده ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و از همه بدتر اینکه گمان می کنندحضرت ابالفضل(ع) در روز تاسوعا به شهادت رسیده است.
اما حقیقت این است که تمام شهدای کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیده اند و حضرات اباالفضل، علی اکبر و علی اصغر همه قبل از امام حسین(ع) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده اند. حضرت رقیه(س) نیز پس از شهادت پدرش در شام از دنیا رفته است.
اشتباه دوم:
باور عمومی این است که حضرت حسین بن علی(ع) و اهل بیت و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند؛ اما حقیقت این است که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمروبن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند. اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده است.
در کتاب ارشاد نوشته شیخ مفید(ره) آمده است: « در شب عاشورا زینب...دست بر گریبان برده...و بیهوش بر زمین افتاد. حسین(ع) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و...» این نقل معتبر نشان می دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه ها بوده واصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است.
شیخ عباس قمی(ره) در منتهی الامال می گوید: «شب عاشورا امام حسین(ع)، حضرت علی اکبر(ع)را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب آورند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید، آخر توشه شماست و وضو بسازید و غسل کنید.»
اشتباه سوم:
یکی از معروف ترین تحریف ها ماجرای حضرت لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) است وچه روضه ها که در این زمینه خوانده نمی شود؛ در روضه ها ذکر می شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می کرد، یا اینکه حضرت لیلی در خیمه ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه ها نیز شده است.
اما حقیقت این است که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی دهد. (به نقل از حماسه حسینی،جلد۱،مرتضی مطهری)
اشتباه چهارم:
مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواست و آن حضرت اذن میدان نداده اند و مثلاً فرموده اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه ها که پیرامون آن نساخته ایم؛ اما حقیقت این است که تمام مورخین نوشته اند، هر کس از امام حسین(ع) اذن میدان می خواست، اگر می شد حضرت برایشان عذری می آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته اند: «فاستأذن اباه،فأذن له» یعنی تا اجازه خواست گفت برو.
✿
مقام معظم رهبری:
اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم،رییس فضای مجازی کشور میشدم!
رایانه ها و فضای مجازی و سایبری که الان در اختیار شماست،
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید ،میتوانید یک کلمه حرف درست خودتان را
به هزاران مستمعی که شما را نمیشناسند ،برسانید!
این فرصت فوق العاده ای است؛
مبادا این فرصت را ضایع کنید !
اگر ضایع شد خداوند متعال از من و شما روز قیامت سوال خواهد کرد!
1391/7/20
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار میکنیم،جز خدا"شهیدابراهیم هادی"
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
شهادت تیر و ترکش نیست؛آنروز که خدا را باهمه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم،شــــــهـــیــــد شده ایم
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
در زمین عشـــقـــی نیست که زمینت نزند،آســمــــان را دریاب
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
تنها و تنها خــــــداست که می ماند